عـــــــــروس غصـــــــــــه هـــــــــا

شعری که تورا جان میبخشد شاعرش را یکبار کشته است

هفتاد سال

تارا
عـــــــــروس غصـــــــــــه هـــــــــا شعری که تورا جان میبخشد شاعرش را یکبار کشته است

هفتاد سال

دوست دارم یک شبه هفتاد سال پیر شوم

کنار خیابان بایستم

تومرا بی انکه بشناسی از ازدحام تلخ خیابان عبور دهی

هفتاد سال پیر شدن یک شبه

می ارزد به گرمای دستانت وقتی مرا از خیابان عبور میدهی...



تاريخ : چهار شنبه 23 اسفند 1396 | 18:17 | نویسنده : تارا |

میمیری درحالی که زنده ای

آدمها می ایند زندگی میکنند میمیرند و میروند

اما فاجعه ی زندگیه تو آن هنگام اغاز میشود که

کسی میرود اما نمی میرد

می ماند با دیگری

و نبودنش در تو چنان ته نشین میشود که

که تو میمیری درحالی که زنده ای



تاريخ : چهار شنبه 26 اسفند 1396 | 15:17 | نویسنده : تارا |

نفرین

هرکی منو دید

تورو نفرین کرد

افرین به معرفتت



تاريخ : سه شنبه 15 اسفند 1396 | 13:7 | نویسنده : تارا |

لعنت به تو

به خودم قول دادم دیگه اسمتو نیارم    هرجا توخیالم رفتم باتو حتی پامم اونجانذارم

اما نمیشه بدونه تو سخته عشقم       لعنت به تو لعنت به سرنوشتم

هرکیو بخوام خدا میگیرتش ازم            نمیخوام ببینمت خنجرو از پشت بزن

انقدزخمای تو نابه جاش همیشه تازس  قلبمو میبینی بیمعرفت؟ب دستای تو تیکه پارس

یروز میاد دلت بگیره برام                     دلت تنگ بشه واسه همه رفتارام  

بگیره دلت واسه نبودنم کنار تو            حتی دلتنگ بشی برای آه و نفرینام

یروز میاد میبینی یهو دیگه نیستم        یادت میوفته تازه توی بلک لیستم

به خودت میای میبینی عوض شدم خستم  تاوان کاراتم میبینی روی مچ دستم

تو داری زندگیتو میسازی من قبرمو میسازم  کجایی؟میخوام نگات کنم بازم

لحظه ی مرگم هی صدات کنم بازم      من باید بمیرم اگه عشقمو نشناسم

بعده خیانتت دلم ناجور میمیره           اشکای تارا هییچ...آه مادرم بدجوری دامن گیره

 



تاريخ : پنج شنبه 10 اسفند 1396 | 12:30 | نویسنده : تارا |

حرف آخر

اگه یروز یه قرص برنج باشه میونمون...من اول میخورم

اگه یه تیغ به مادوتا بدن بگن ببرین...من اول میبرم

اگه بالای یه ارتفاع باشیم منو تو...من اول میپرم

اگه بگن باید یکی بره ازین شهر...من اول میرما

اگه یروز کنج بیمارستان مریض بشی...من قلبمو میدما

اگه تو یه اتاق دوتایی باشیم بگن هوا کمه...نفس نمیکشما

اگه خدا بخواد عمرارو تقسیم بکنه تو جوون بمون...من پیر میشما

اگه توی صحرا یه لیوان اب باشه میونه منو تو...من اب نمیخورم

اگه توی دریا طوفان بپاشه سنگین شه قایق...من اول میپرم

اگه یه جایی باشیم دوتایی اتیش بگیره...بذار من بسوزم

اگه زیر اوار بمونیم ولم کن برو...بذار من بپوسم

اگه بگن یکی باید بمیره بین شما دوتا...فکرشو نکن بذار من بمیرم

اگه بما گفتن این طناب داره تو بهش نگا نکن...بذار من بگیرم

میگذرم از گناهت هرچی خاطره داشتیم باهم...میمیرم باخاطراتت تو دلم

حداقل بودنتم برا من دلخوشی بود...توام رفتی لعنتی بعده تو کجابرم

نفسم تنگه گرفته سینم از هوای تو...بیا ببر این قلب شکستمم برای تو

بعد تو مهم نیس که اصن چی سرم میاد...بعدتو از همه چی از همه چی بدم میاد

اگه یروز بگن ک خوشبختی باهاش...من خودم کنار میکشم

اگه بدونم مزاحم توام...دور خودم یه دیوار میکشم

اگه خدا روز قیامت بگه بهت گناهکاری...من گردن میگیرم

اگه یه تصادف بخواد بشه ماشینو میگیرم سمتم...من اول بمیرم

اگه یروز بگن خونه ی تو اینه...میگم مسجد من اینجاس

اگه یروز یجا بچتو ببینم...میگم به بابا نگو خاله اینجاس

ازت خواستم که مجنون بشی ...بعدش تااخره راهو هستم

میرم ولی نفهمیدی چه جاهایی...دل کیارو من بخاطرت شکستم

دل من میگیره با رفتنت کجا میری...تموم دلخوشیه من بگو کجا میری

ده بگو کجا میری وقتی دلم پیش توئه...هیچکی نفهمید این دلم به پای تو پیر شده

حرف اخرم اینه...

بگید چشاش به در موند نیومدی سراغش

بگید به یاد تو بود نیومدی سراغش

بگید که تک پرت بود نیومدی سراغش

بگید که عاشقت مرد..دیگه نیاد سراغش

 

 

 

 

 

 



تاريخ : دو شنبه 7 اسفند 1396 | 12:44 | نویسنده : تارا |

کاریمون نداشته باشین

دیدین بعضی دخترارو؟

از خیابون ک رد میشن یا سرشون رو به اسمونه یا دارن قدماشونو میشمورن

یه هاله ایم زیر چشاشون افتاده

یه حالی ان انگار که کسیو نمیبینن یا کسی نمیبینتشون

دیدین پشت ارایش محوی قایم کردن غمه صورتشونو؟

یاچتریه موهاشونو فرم خورد قیچی قیچی کردن

ازکنار اینا رد شدنی چرا تو دلتون بهش میخندین

چرا میگین دیوونس؟

دیوونه نیس به اینا کارنداشته باشین

این دختررو ولش کردن بخدا دیوونه نیس فقط تاسرحدجنون عاشقه

سرشو رو به اسمون گرفته داره راه میره؟خب بخاطر اینه که دلش نمیخواد کسیو ببینه داره باخداش حرف میزنه

داره قدماشو میشموره؟برااینکه کیلومترهاس داره قدم میزنه ک حواسش پرت شه که اشکاش نریزه کف خیابون

دور چشاش هاله افتاده؟اینا همون چشایی ان که عشقش بهش میگف چشات دنیامن..از گریه اینطوری شده

ارایششون محو؟واسه پنهون کرده غمه مثه همون سیگار کشیدن پسرا واسه اروم شدن

موهاشونو قیچی کردن؟ اخه دخترغمگینو چه موهای بلند...همون موهایی رو قیچی کرده که عشقش میگف بدون اجازم حق نداری به موهات دس بزنیا

توروخدا به این دخترا کار نداشته باشین اینا مردن ازبین رفتن ...

فقد یه جسم تو خالیه که داره پرسه میزنه تو پیاده رو خیابونا

یکی ازهمینا داره واستون این پستو مینویسه

یکی که فقط 20 سالشه اما چه دله پیری داره

یکی که هستیشو باخته یکی که لبخندش شده ارزوی محاله پدر مادرش

لطفا به ماها کار نداشته باشین خب؟بذارین خودمون به این نتیجه برسیم که دیگه برنمیگرده که دیگ عزیز دل کسی نیستیم

بذارین بدردخودمون بمیریم تا یه قرص دیدی دستش نصیحتش نکن.بذابخوره یکی نه 10 تا فقط بذا بخوره

ازکجا معلوم شاید واسه ماها اون دنیا قشنگتره

بذارین بدرد خودمون بمیریم...



تاريخ : یک شنبه 6 اسفند 1396 | 13:0 | نویسنده : تارا |

سری که شانه میخواست

بعد از مردنم سرم را جدا کنید

بگذارید روی شانه ام...

شانه ای که سر میخواست

سری که شانه میخواست

هردورا به ارزویشان برسانید...



تاريخ : جمعه 4 اسفند 1396 | 12:36 | نویسنده : تارا |

نادیده بگیر

تو مرا نادیده بگیر

ومن بدنم روز بروز کبودتر میشود

از بس خودم را میزنم

به نفهمی...



تاريخ : پنج شنبه 3 اسفند 1396 | 12:30 | نویسنده : تارا |

بیخیال

همیشه دقیقا وقتی پره حرفی

یا وقتی بغض میکنی وقتی داغونی

وقتی دلت شکسته

دقیقا همین وقتا انقد حرف داری که فقط میتونی بگی

بیخیال...

درمن کسی مرده است.دخترکی که معصوم میخندید...



تاريخ : چهار شنبه 2 اسفند 1396 | 12:40 | نویسنده : تارا |

حس‌مرگ دارم امشب

حس آن ته سیگاره مچاله

حس آن شاخه ی شکسته رو زمین

حس بیماره کما رفته

حس ان بره که گرگ برایش نشسته به کمین 

حس تنهایی و رخوت

حس جان دادن تو خلوت

حس مرگ دارم امشب...



تاريخ : چهار شنبه 27 اسفند 1396 | 2:8 | نویسنده : تارا |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.